حمیدرضا صدر متولد ۲۸ اسفند ۱۳۳۴ در محلات مشهد، نویسنده و مفسر فوتبال بود و معمولاً به عنوان کارشناس فوتبال به برنامههای صدا و سیما دعوت میشد. صدر دانشآموخته کارشناسی اقتصاد و کارشناسی ارشد شهرسازی از دانشگاه تهران است و مقطع دکترای خود از دانشگاه لیدز انگلیس گرفت. او علاوه بر فوتبال در سینما و ادبیات هم شناختهشده بود. در این متن پس از مرور زندگی او به سراغ آخرین اثر نوشتهشدهاش رفتیم.
بیوگرافی حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر در ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در مشهد به دنیا آمد. خانواده پدری او اصالتا محلاتی بودند و سید محسن صدر از نخستوزیران ایران در عصر پهلوی، عموی پدرش بود.
صدر در اکثر برنامههای زنده فوتبال در شبکه سوم سیما حضور داشت. او همچنین در برنامه آنسوی نیمکت در شبکه ورزش به عنوان کارشناس شرکت میکرد. همچنین، وی در مستند تاریخچه شهرآورد فوتبال ایران ساختهٔ مزدک میرزایی به عنوان کارشناس کار کردهاست.
اگرچه صدر دربارهٔ تاریخ فوتبال اطلاعات زیادی ارائه میداد، به گفته خودش نسبت به دیدگاه بازیکنان و مربیان حرفهای فوتبال «در سیاره دیگری به سر میبرد» و بعضی از کارشناسان با تحلیلهای فنی او موافق نبودند.
در تیر ۱۴۰۰ برای بار نخست خبر ابتلای صدر به بیماری سرطان رسانهای شد. دختر او با اعلام خبر ابتلای پدرش به بیماری سرطان بیان داشت که او قریب به سه سال بودهاست که با این بیماری دستوپنجه نرم میکردهاست. در مقطعی از ابتلا به بیماری وضعیت وی رو به وخامت گذاشت و بابت همین موضوع و عدم کشش بدن، شیمیدرمانی او متوقف شد.سرانجام وی در صبح روز ۲۵ تیر ۱۴۰۰ براثر بیماری سرطان درگذشت.
از قیطریه تا اورنج کانتی
«از قیطریه تا اورنج کانتی»ِ صدر، آخرین کلمهها و یادبودهای این نویسنده پیش از مرگ اوست؛ یک زندگینامه خودنوشت از زبان مردی که در حال مبارزه با مرگ است. حمیدرضا در این کتاب از عشق به فوتبال، موسیقی، مردم و خودِ زندگی گفته و سه سال پایانی عمر خود را به تصویر کشیده است. کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» چهار بخش دارد که عبارتند از: به جای مقدمه، در تهران و در آمریکا که توسط حمیدرضا صدر به رشته تحریر درآمده و بخش چهارم و پایانی با عنوان به جای مؤخره که به قلم دخترش، غزاله نوشته شده است. این نویسنده وصیت کرد که بخش آخر این کتاب توسط غزاله تکمیل شود و پس از مرگش منتشر گردد.
نسخه صوتی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی با صدای رضا کیانیان و فاطمه معتمدآریا منتشر شده است
کیانیاندر مراسم سالگرد صدر درباره این اثر گفته است:
این کتاب اصلا شبیه غم نامه نیست بلکه شبیه فتح نامه است، به نظرم حمید و داوود امیری کارسینوما را با مرگ شکست دادند و مسخره اش کردند. چه کسی می تواند وقتی سرطان تمام وجودش را گرفته است، غمگین نباشد؟ ولی چرا یک نفر تا آن لحظه آخر مقاومت می کند؟ داوود دوست من تا دو روز آخر داشت ورزش می کرد. راستش با دیدن این دو نفر یاد بابک خرمدین هم افتادم که به دار شد، آنقدر آنجا ماند که تمام پرندگان بدن او را خوردند. سوال این است که آیا بابک خرمدین شکست خورد یا خلیفه عباسی که او را به دار کرد؟ به نظرم خلیفه عباسی شکست خورد. کارسینوما شبیه خلیفه شد و صدر شبیه خرمدین. من هیچ وقت فکر نمی کنم حمیدرضا صدر مرده است، برای داوود هم چنین تصوری دارم. هر کجا می روم نشانه های این عزیزان را می بینم.